از 17/18 اسفند تو خونمشاید سر جمع سه بار رفته باشم بیرون اونم کلا رو هم یک ساعتم نمیشه

امروز زده بودم به سیم آخرنیم ساعت یک بار گریه و حال خرابی و اعتراض 

باورم نمیشه فردا بیستم اردیبهشته.باورم نمیشه داره دو ماه از 99 میگذره

باورم نمیشه 8 از ماه بیست و دو سالگیم گذشت.

برای این که با حال و حس بهتری از خودم سه ماه اول سال و تموم کنم، میخوام از فردا به مدت چهل روز بنویسم.روزانه هامو، حالمو، اتفاقاتم رو و تلاش هامو.

امیدوار حتی اگر روزی که هیچ کاری نکردی هم بنویس.

حتی اگر روزی که کلی تلاش کردی و داشتی میمردی از خستگی.

حتی اگر روزی واژه ای به اسم آرامش رو تجربه نکردی هم بنویس.

حتی اگر روزی از خوشی سر از پا نمیشناختی.

حتی اگر روزی حالت از خودت و زمین و زمان بهم میخورد.

حتی اگر عصاب درست حسابی نداشتی.

حتی اگر روزی به جرز دیوارم میخندیدی.

این نوشتن هیچ تبصره ای نداره ای، هیچ پینوشت و قانونی نداره.

فقط بنویس .

و تلاش کن برای خواسته هات

و سعی کن حالت رو خوب نگهداری.

.

19 اردیبهشت 99


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها